کتاب به دست و خوشحال از هوای ابری اومدم بیرون،!دیدم خانوم همسایه داره سر تا پامو نگاه میکنه و اخمه!-_-)این همسایه تازه اومده( قشنگ متوجه بودم به خاطر کوتاهی لباسم وبه قول خودش شراره های آتشینمه:| همینجوری چشم تو چشم نگاش کردم دریغ از حرکتی،که دوتا دیگه از خانومای همسایه که دوتاشونم مامانِ دوستامن آمدن بیرون!با اونا سلام کردم و کلی تحویلم گرفتن و گل و بلبل نثارم کردن. دلم میخواست برگردم برا اون عفریته زبون در بیارم:•) خنک شدم باهاش سلام نکردم،بعد دیدم عایا چطور میشود حرص چنین بانویی رو در اورد؟فقط نظرم رسید شالمو تا بی نهایت که باشه رو کلیپسم دادم عقب تا تا به گناه و معصیت بندازمشD: البته رد شدم یکم شالمو اوردم جلو تر،چقد خوب هوا^_^ مثلا میشد تو این هوا کتاب جوجومویز دستم باشه،ولی خب،زیست دستم بود!شکر:))

سلام^_^ یلداتون مبارک باشه دوستای عزیز تر از جان:) امیدوارم همینطور که پاییز به یغما میره،غماتونم باهاش بره.امیدوارم زمستون سرد پیش رو رو با گرمی دلاتون سپری کنید،خوشحالم دارمتون!اینجا کنارم.به نظر من .امشب یه فرصتیه چند لحظه بیشتر،محبت عزیزامون تو دلمون ریشه بزن،قشنگیه شب یلدا به همینه که چند لحظه بیشتر به یاد کسی باشیم:) زمستون رو قشنگ شروع کنید،با انرژی،حالِ خوب،امیدوا رم یلدا سال بعدم کنارم باشید*،* هر کی دوست داشت،فال شب یلداشو کامنت کنه:) مال خودم رو الان کامنت میکنم تو همین پست.ادامه مطلب راجب فالم گفتم

ببخشیند سر نزدم وباتون!:) یکم،اوضاع درهمِاو مدم بگم اگه تمایل داشتین،شبِ يلدا برای خودتون یه فال بگیرین اگه کتاب حافظ دارین که بهتر،ندارینم تو نت بزنین فال حافظِ کوکا. اکثرا شاید اعتقاد ندارین ولی خب یه شعر و نیت قشنگه!:) هر شعری بود،شماره غزل رو حفظ کنید که از نت غزل رو کپی کنید کامنت کنید:)، تو این پست نه،بعدا یه پست اختصاصی شب یلدا میذارم.فقط میگم اگه دوستدارید همکاری کنید،دوست نداشتینم باز سرتون سلامت:))